ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام و عرض ادب
و تبریک ایام عید نوروز خدمت شما🌺
ببخشید سوالی داشتم ممنون میشم پاسخگو باشید🙏
جوانی 22 ساله هستم و متاسفانه بسیار احساسی.
بنده به دوست خودم خیلی ابراز محبت میکنم، در نبودش دلتنگ میشوم ،دلشوره دارم و دوس دارم همیشه در کنارش باشم...
الان مدت 3 سال هست که چنین حسی دارم و نمیدونم چیکار کنم.
اوایل میگفتم شاید زود گذر باشد و رفع شود اما نه تنها رفع نشد بلکه احساسم بیشتر شده.
با طرف مقابل در ارتباط هستم ایشون میدونن که خیلی دوسش دارم بارها در طول سال خواستم فراموشش کنم اما اون بنده رو برای حفط رابطه تشویق میکنند و کاملا بنده رو درک میکنند.
نا گفته نماند خیلی اذیت میشوم و کلا فکرم مشغول دوستم هست.
مطالعه داشتم در این خصوص که علت چیه و...
خواهش میکنم کمک کنید.


مشاور (آقای علیدوست)


مشاوره فردی
سلام و عرض ادب و احترام
حقیقت این است که تا انسان خودش از خطرات یک کار افراطی آگاه نباشد و آن کار را به صلاح خود بداند نمی توان او را از آن کار منصرف نمود. پس ابتدا لازم است شما آسیب های چنین رابطه ای را درک کنید و به پیامد های آن پی ببرد و بعد در قدم بعدی خود تصمیم بر ترک اینگونه روابط افراطی بگیرد.همیشه گفته اند که داشتن تعادل در رفتار ها و اعمال بسیار مهم و ضروریست ، زیاده روی در هر کاری ، اشتباه است. حتی رفتار هایی که کاملا صحیح هستند نیز با زیاده روی ، کاملا غلط و نادرست می شوند. یکی از این رفتار ها ، محبت کردن است. محبت نسبت به اعضای خانواده یا هر چیز دیگری اگر از حد معمول بگذرد نوعی مشکل به حساب می آید.
حفظ این تعادل کار مشکلی نیست. همانطور که عرض کردید در این زمینه و علت های آن مطالعاتی داشته اید و قطعا بررسی هایی انجام داده اید.در ابتدا خطرات و پیامد های این رفتار افراطی را بیشتر بررسی کنید تا این پیامد ها برای شما ملموس باشد و تصمیم قاطع بر ترک چنین رابطه ای بگرید و آینده خود را از هر گونه خطرات احتمالی و آسیب های روانی شدید حفظ نمایید.داشتن تعادل در هر کاری یکی از ضروریات میباشد که اگر زیاده روی شود هم به خود آسیب رسانده ایم هم به دیگران. نوع ارتباط و محبت به تناسب نسبت فرد با ما متفاوت خواهد بود. عشق و محبت بی پایان و نا محدود فقط برای خدا میباشد که نه تنها مشکل ساز نیست بلکه حل کننده ی مشکلات نیز میباشد. شما باید با یادگرفتن مهارت های روابط بین فردی حدود و حیطه ی رفتاری با هر فرد را مشخص نمایید. طبیعتا مادر، پدر و دیگر اعضا ی خانواده به یک میزان، دیگر بستکان در حد و حدود خاص خود و دوستان و.. هم هر کدام حدود خاص خود را باید داشته باشند که شما میتوانید این حدود را بررسی و تایین نمایید تا اگر از آن خارج شدید خود را عقاب نمایید.
بعد از گرفتن تصمیم به تشویق های طرف مقابل برای ادامه ی رابطه اصلا توجه نکنید و با توکل بر خدا و اراده ای محکم روش و رویه ی خود را اصلاح نمایید.این امور را میتوانید با کمک یک مشاور خوب پیش ببرید. چون ابن رابطه بعد از سه سال خیلی عمیق شده است.
مقاله ی زیر را حتما مطالعه نمایید
دلیل علاقه شدید یک دختر به دختر دیگر چیست تا حدی که خجالت می‌کشم با او صحبت کنم، چه باید کرد؟
یکی‌ از مسائلی‌ که‌ در ایام‌ نوجوانی‌ و جوانی‌ مطرح‌ است‌، افراط در دوستی‌ و محبت‌ به‌ هم‌سالان‌ است‌. متأسفانه‌ این‌ حالت‌ در شما دیده‌ می‌شود ( حتی به حدی که نمی توانید با او یک رابطه عدی داشته باشید و به طور عادی سخن گویید.) دستور اسلام‌ میانه‌ روی‌ در رفاقت‌ و مهرورزی‌ است‌. امام‌ علی‌ (ع‌) می‌فرماید: "با دوست‌ مورد علاقه‌ ات‌ به‌ مدارا دوستی‌ کن‌ ؛ شاید روزی‌ دشمنت‌ گردد، و در اظهار بی‌ مهری‌ نسبت‌ به‌ کسی‌ که‌ مورد خشمت‌ قرار گرفته‌ مدارا کن‌ ؛ شاید روزی‌ دوستت‌ شود".(1)
محبت‌ افراطی‌ پیامدهای‌ ناگواری‌ دارد که‌ توجه‌ به‌ آن‌ها می‌تواند تا حد زیادی‌ در تعدیل‌ محبت‌مؤثر باشد. مهم‌ترین‌ اثرش‌ آن‌ است‌ که‌ وابستگی ‌ شدید روحی‌ ایجاد کند. توصیه ما آن‌ است‌ که‌ هر چه‌ زودتر این‌ وابستگی‌ را کم‌ کنید، زیرا هر چه‌ رابطه‌ شما با دوستتان‌ ناگستنی‌ باشد، سرانجام‌ باید روزی‌ از هم‌ جدا شوید. در دوران‌ تحصیلی‌ در کنار یکدیگر هستید اما پس‌ از فراغ‌ از تحصیل‌ و تشکیل‌ خانواده‌، ناگزیر باید همدیگر را ترک‌ نمایید. از طرفی‌ با گزینش‌ همسر بخش‌ عظیمی‌ از محبت‌ و عاطفة‌ شما به‌ سمت‌ همسرتان‌ گسیل‌ خواهد شد. بنابراین‌ عقل‌ و منطق‌ حکم‌ می‌کند رابطة‌ دوستی‌ را که‌ سرانجامی‌ چنان‌ دارد، از ابتدا تعدیل‌ کنیم‌ تا به‌ افسردگی‌ و روان‌ پریشی‌ مبتلا نشویم‌ .
نکته‌ دیگر که‌ در تعدیل‌ دوستی‌ بسیار مؤثر است‌، تقویت‌ محبت‌ و عشق‌ به‌ معشوق‌ واقعی‌ است‌. امام‌ سجاد (ع‌) عرض‌ می‌کند: "ای‌ خدا، کیست‌ که‌ شیرینی‌ محبت‌ تو را چشیده‌ و جز تو کسی‌ را طلب‌ کرد؟!".(2)
محبتی‌ که‌ در راستای‌ محبت‌ به‌ خدا نباشد، سرابی‌ بیش‌ نیست‌. قلب‌ مانند ظرفی‌ است‌ که‌ بیش‌ از یک‌ چیز در آن‌ جای‌ نمی‌گیرد. اگر در آن‌ آب‌ باشد، دیگر نمی‌توان‌ درون‌ آن‌ سرکه‌ ریخت‌ مگر این‌ که‌ از آب‌ خالی‌ شود. اگر در قلب‌، محبوبی‌ غیر از خداوند منان‌ باشد، دیگر محبت‌ الهی‌ معنی‌ ندارد. از قدیم‌ گفته‌اند: یک‌ دل‌، دو دوستی‌ بر نمی‌دارد. قرآن‌ مجید بر این‌ نکته‌ تأکید دارد و می‌فرماید: "ما جعل‌ الله‌ لرجل‌ من‌ قلبین‌ فی‌ جوفه‌ ؛ خداوند در درون‌ انسان‌ دو قلب‌ قرار نداده‌ است‌".(3)
امام‌ علی‌ (ع‌) می‌فرماید: "دوستی‌ خدا آتشی‌ است‌ که‌ به‌ هیچ‌ چیز نمی‌گذرد مگر این‌ که‌ او را می‌سوزاند".(4) یعنی‌ هیچ‌ چیز با محبت‌ به‌ پروردگار برابری‌ نمی‌کند. با شناخت‌ خدا همة‌ محبت‌ها از دل‌ انسان‌ خارج‌ می‌شود. منقول‌ است‌ که‌ چون‌ زلیخا ایمان‌ آورد، یوسف‌ با او ازدواج‌ کرد، ولی‌ از یوسف‌ کناره‌ گرفت‌ و به‌ عبادت‌ مشغول شد. وقتی‌ یوسف‌ دلیلش‌ را جویا شد گفت‌: ای‌ پیغمبر خدا! من‌ تو را وقتی‌ دوست‌ داشتم‌ که‌ خدای‌ تو را نشناخته‌ بودم‌، اما چون‌ او را شناختم‌ همة‌ محبت‌ها را از دل‌ خود بیرون‌ کردم‌.(5)
نظامی‌ گنجوی‌ شاعر معروف‌ می‌گوید: در پایان‌ امر که‌ لیلی‌ مریض‌ شد، به‌ مادرش‌ وصیت‌ کرد و گفت‌: پیام‌ مرا به‌ مجنون‌ برسان‌ و به‌ او بگو: اگر خواستی‌ به‌ کسی‌ علاقه‌ پیدا کنی‌، به‌ موجودی‌ که‌ با یک‌ تب‌ از بین‌ می‌رود دل‌ نبند.(6)
البته دوستی خداوند با علاقه و محبت با انسان ها قابل جمع است ، زیرا همه آفریده های خداوند منان هستند و دوستی انسان ها نیز می تواند دوستی خدا باشد.به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست.عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.اما مهم این است که در طریق دوستی دیگران (همسالان و دوستان) از طریق اعتدال خارج نشویم.با ذکر خدا و توجه‌ بیش‌تر به‌ عبادات‌ و دعاها، از جمله‌ خواندن‌ دعای‌ شعبانیه‌ و خمسة‌ عشر و حضور قلب‌ در نماز و استمداد از عنایات‌ الهی‌، احساسات‌ خود را نسبت‌ به‌ دوستتان‌ تعدیل‌ نمایید.
البته نگران این مساله نباشید با گذشت زمان و ازدواج و تشکیل خانواده این علاقه تعدیل خواهد شد.
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه، قصار 260.
2. مفاتیح الجنان، مناجات المحبین.
3. احزاب (33) آیة 4.
4. معراج السعاده، ص 571.
5. همان، ص 584.
6. جوادى آملی، اسرار عبارت، ص 94، به نقل از دیوان نظامى گنجوی.
و من الله توفیق